زبانحال سیدالشهدا علیه السلام با حر
ای حُر تو از این پیشتر بودی حسینی حـتی تو در صُلب پـدر بودی حسینی دیـشب دعـا کـردم کـه پیـش ما بیـایی آخـر تـو نه حـرّ یـزیـدی؛ حـرّ مـایـی پیش از ولادت، ما دلت را بُرده بودیم بر تو بشارت از بهـشت آورده بـودیم در کوثر رحمت شناور گشتی ای حر زهـرا دعایت کرد تا برگشتی ای حر ما بر گـنهکاران درِ رحـمت گـشودیم روزی که تو با ما نبودی، با تو بودیم با دست عفو خود به پایت گُل فشاندیم تو دوستی، ما دشمن خود را نرانـدیم با ما شدی دیگر ز خود، خود را رها کن خـون گـلـویت را نـثـار خـاک مـا کن هر چند بد کردی، خـریدارت منـم من در این جهان و آن جهان یارت منم من تو خـار، نه! تو شـاخه یاس من استی تو حرّ عاصی نه! تو عباس من استی تو جان نـثـار عـتـرت پیـغـمـبر استی در چـشـم من دیـگـر علی اکـبر استی امروز، دیگر ما تو هستیم و تو مایی تـنهـا نه در مـایی؛ در آغـوش خـدایی گـفـتم بـرو! مـادر بگـرید در عـزایت مادر نه! من میگریم امروز از برایت وصف تو را بـاید کـنار پیکـرت گفت آری تو حرّی همچنان که مادرت گفت |